آن کیست که تا با وی، می را به خوشی نوشیم
در محضر دلخواهش، در عیش و طرب کوشیم
شعر تر و شمع می، شب می گذرد یاران
کو مطرب دلشادی، دیریست که بیهوشیم
آن یاور شیرین لب، کا آتش زده در مطلب
مهر لب او بر لب، همچون خم می جوشیم
آن یاور سیمینه، رنگ رخ آیینه
خیره به رخش گردیم، صد عیب نهان پوشیم
"ای لولی بربط زن، تو مست تری یا من؟"
آن لحظه که دلبر را، ما رفته در آغوشیم
ای دلشده با خود آی، پیمانه ی می پیمای
چون عمر به غفلت رفت، ما مرده ی خاموشیم
نوشته های پراکنده یک شب پره...برچسب : نویسنده : zomorod-noxo بازدید : 143