نوشته های پراکنده یک شب پره

ساخت وبلاگ
ایستاده پس پنجره­ ی تنهاییمرد غمگین؛دل سپرده به نسیمو نگاه تر او همسخن ابر بهار؛چه بهاری؟همه ایام پر از بوی زمستان شده است؛چه امیدی به بهار، آن زمانی که دل گرم زمین یخ زده است؟چشمه ها خشکیده،رودها را چه بگویم که پر از بوی تعفن شده است.به چه دلخوش باشد؟ نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم فروردین ۱۴۰۰ساعت 6:11 توسط شب پره (nox)| | نوشته های پراکنده یک شب پره...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های پراکنده یک شب پره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zomorod-noxo بازدید : 100 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 11:25

باز باران بارید خیس شد خاطره هایم بی تویاد آن روز بخیرزیر باران بودیمشانه در شانه ی هم، سر در راهیاد دارم که برایم از مهرچتر دل وا کردیحال اما ته این کوچه ی تاریک و حزینمن و باران ماندیم نوشته شده در پ نوشته های پراکنده یک شب پره...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های پراکنده یک شب پره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zomorod-noxo بازدید : 152 تاريخ : چهارشنبه 21 آبان 1399 ساعت: 13:56

دوستانی دارم از هر سوهمه انسان، همه خوبدوستانی دارم، پنجره خوبر لب چشمه ی چشمش چو دمی بنشینیخبر از خوب و بد و غفلت دنیا داریخبر از نرخ فزاینده ی ارزخبر از جنگ میان اوباشخبرِ لحظه ی دیدار پس از چندین س نوشته های پراکنده یک شب پره...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های پراکنده یک شب پره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zomorod-noxo بازدید : 159 تاريخ : چهارشنبه 21 آبان 1399 ساعت: 13:56

اگر مسکوت مانده آهِ غمگینِ پر از دردماگر تنها و محزونم،به تاریکیِ چشم انِ تو خو کردم،اگر در انتهایِ آسمانِ تارمرا ابری چنین بیتاب می­گریدمیاندیش از غمِ پاییز و سرمایی که جان می­گیرد از سبزهمیاندیش از س نوشته های پراکنده یک شب پره...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های پراکنده یک شب پره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zomorod-noxo بازدید : 157 تاريخ : چهارشنبه 21 آبان 1399 ساعت: 13:56

می نشینم به کنج خانه ی دل

آخرین پناه خستگی ام

جام خونی به دست میگیرم

تا بنوشم به دفع تشنگی ام

 

خسته از آنچه در سرم دارم

جاری ام رو به سوی پایانم

سر به بالین قصه ها دارم

قصه هایی به رنگ عصیانم

 

ماهی ام تو کویر تفتیده

زورقی توی دست طوفانم

راه امید بر دلم بسته

سیل بعد از امید بارانم...

نوشته های پراکنده یک شب پره...
ما را در سایت نوشته های پراکنده یک شب پره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zomorod-noxo بازدید : 437 تاريخ : جمعه 1 آذر 1398 ساعت: 19:01

شب سرد است و زوزه ی گرگان خواب این گاو را برآشفته سگ این قصه مانده چشم به راه لیک چوپان قصه ام خفته گوسفندان اگر چه مضطربند سر به آغوش هم نهان کردند چشم در چشم یکدگر دارند به سکوت طویله خو کردند توی ذهنم پرنده ای هستم که شب از شب گذر تواند کرد میروم نور را ببر بکشم یک شب از این دیار ساکت و سرد کوه نورم، سرم در افلاک است روی دوشم نشسته خورشیدم توی ذهنم سترگ و پا برجام خط کشیدم بروی تردیدم توی ذهنم نوشته های پراکنده یک شب پره...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های پراکنده یک شب پره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zomorod-noxo بازدید : 171 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 21:24

قدحی باده و یک یار دلارام بخواه بوسه بر درج عقیق و لب دلخواه بخواه لذتی نیست به اندوه و غم فرغت یار گوشه ی امن گزین، سایه آن ماه بخواه زاهد و زهد ریایی، غم و تکفیر و نفاق آنچه نهی است بکن، لذت گهگاه بخواه عمر کوتاه و به تعجیل اجل در پی ما زندگی کن به خوشی، یاور همراه بخواه نوشته شده در سه شنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 15:19 توسط شب پره (nox)| | نوشته های پراکنده یک شب پره...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های پراکنده یک شب پره دنبال می کنید

برچسب : بخواه,پره, نویسنده : zomorod-noxo بازدید : 432 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:35

چنان مستم به بوی تو، که غمهایم برفت از یاد چنان چون برگ پاییزی که میریزد به راه باد تو مولود زمستانی، سفید و پاک و بی رنگی نوید رویشی در من در این دنیای بی برگی کنار تو بهارم من، بهاری دلخوش و سرشاد نگار مهربان من، مرا هرگز مبر از یاد نوشته های پراکنده یک شب پره...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های پراکنده یک شب پره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zomorod-noxo بازدید : 230 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 8:06

به یک جرعه می قلب غمگین من ز غمهای گیتی چو آزاد شد برای دل تنگ این همگنان غزلهای تازه چو دمساز شد یکی گفت ما را که ای همنواز برایم ز هستی ترانه بساز که شاید بدین مرهم دلفریب دمی عمر را سر کنم در شکیب بدو گفتم ای نازنین یار من به شادی و غم یار و غمخوار من چه گویم ز هستی که این دلفریب بگیرد ز ما کام را عن قریب بنوش و غم خویش را دور کن به عیش و طرب خویش مسرور کن نوشته های پراکنده یک شب پره...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های پراکنده یک شب پره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zomorod-noxo بازدید : 261 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 8:06

زنده به گورت کردم دخترک زیبای احساس من و مردانه به قبرت گریستم زمانی که دیگر نباید عاشق می بودم از آن لحظه هر سال بر مزارت مردم و تو را دیدم که هنوز به جنونم مادرانه می خندی...   نوشته های پراکنده یک شب پره...ادامه مطلب
ما را در سایت نوشته های پراکنده یک شب پره دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zomorod-noxo بازدید : 256 تاريخ : جمعه 26 شهريور 1395 ساعت: 8:06